سحابی ها شاید بخاطر شکل منحصربفردشان به اندازه گربه ها آشنا به نظر برسند. هنوز هیچ گربه شناخته شده ای نتوانسته_سحابی بزرگ پنجه گربه را در صورت فلکی عقرب ایجاد کند.
در فاصله ۵۵۰۰ سال نوری، سحابی نشری پنجه گربه با رنگ قرمز دیده می شود. این رنگ قرمز بخاطر اتم های هیدروژن یونیزه شده می باشد. این _سحابی به پنجه خرس یا NGC 6334 نیز معروف است که ده برابر جرم خورشید را دارد و فقط ظرف چند میلیون سال گذشته متولد شده است. در این تصویر، میدان عمیقِ_سحابی پنجه گربه در نورِ ناشی از هیدروژن، اکسیژن و گوگرد مشاهده می شود.
برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگ بر روی تصویر کلیک نمایید ↓
سحابیها را بر پایه نحوه درخشانیشان به دستههای زیر بخش میکنند:
- سحابی گسترده که در اثر نور ستارگان نزدیک به آن میدرخشد.
- سحابی گسیلشی یا نشری، که دارای خطوط گسیلشی هستند که از خود آنها تابیده میشود. دو گونه اصلی از این سحابیها منطقه اچ۲ (H II) و سحابیهای سیارهای هستند.
- سحابی بازتابی که نورشان از بازتابش نور ستارگان نزدیک پدید آمدهاست. برای نمونه سحابیشدگی انجیسی ۱۴۳۵ (NGC 1435) که در پیرامون خوشه پروین جای گرفته است.
- سحابی سیارهنما پوستههای فشرده گاز هستند که در پیرامون یک ستاره مرده قرار گرفتهاند. نگا. نواختر
- تهماندههای ابرنواختری معمولاً در حال دور شدن از ستاره مادر خود هستند و در پی برخورد به غبار و گاز کهکشانی آهستهروندهتر داغ میشوند.
- سحابی انکساری که ذرات غبار نور را منعکس نمیکنند، بلکه متواری میکنند. نور قرمز میتواند آسانتر از نور آبی از ابر غبار بگذرد، پس نور آبی بیشتر پراکنده میشود، این امر موجب آبی شدن آن ابر میشود. دلیل آبی بودن رنگ آسمان نیز همین میباشد.
- سحابی تاریک بینور و درخشش است. این سحابیها زمانی آشکار میشوند که جلوی دیگر ستارگان یا سحابیها را بگیرند. نمونههای معروف: سحابی سر اسب در صورت فلکی شکارچی و سحابی کیسه زغال در صورت فلکی صلیب جنوبی.
- سحابی خارج کهکشانی تودههای عظیم و پیوسته گازی نیست، بلکه مجموعهای است از ستارگانی شبیه ستارگان کهکشان. رصدهای انجام شده نشان میدهد خاصیت طیفی نوری که از این سحابیها صادر میشود، بسیار شبیه به نوری است که از خورشید خود ما خارج میگردد؛ بنابراین درجه حرارت متناظر با چنین صدور نوری نمیتواند با درجه حرارت سطحی خورشید اختلاف فراوان داشته باشد و این درجه حرارت بایستی به چند هزار درجه برسد. اگر این سحابیها واقعاً تودههای غول پیکر گاز پیوستهای بودند که درجه حرارت سطحی آنها همان درجه حرارت سطحی خورشید بود، ناچار میبایستی نوری که از آنها صادر میشود با وسعت سطح یعنی با مربع یکی از ابعاد آنها متناسب باشد.
- سحابی تاریک
سحابی تاریک ابری از گرد و غبار و گاز است که گازش نور میدانهای ستارگان یا سحابیهای تابان پشت سرش را که از این ابر میگذرند، جذب میکند. سحابیهای تاریک، که به سحابیهای جذبی نیز معروفند، هیچ تشعشعی از خود ندارند، ولی ممکن است نورهای جذب شده را به شکل امواج رادیویی یا انرژی مادون قرمز دوباره بتابانند. شاید جرم سحابیهای تاریک چندین هزار بار از جرم خورشید بیشتر باشد. اگر یک سحابی به اندازه کافی جرم داشته باشد، در نقطهای از زمان موادش فشرده شده و تبدیل به ستاره میشود. شاید سپس سحابی تاریک با ستارگان جوان گرم حرارت ببیند و به سحابی نشری درخشانی تبدیل شود.
- سحابی سیارهای
ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لایههای گازی بیرونی شان را به دور میاندازند. این لایهها پوسته منبسط شوندهای از گازهای تابان را تشکیل میدهند که سحابی سیارهای نامیده میشوند. علت این نامگذاری این است که ویلیام هرشل، منجم آلمانی الاصل (۱۸۲۲–۱۷۸۳)، تصور کرد که این پوستهها شبیه سیارهاند. شاید از دید ناظر زمینی، این پوسته گازی به شکل ساعت شنی، حباب یا حلقه به نظر آید. این سحابی با سرعت تقریبی ۲۰ کیلومتر (۱۲ مایل) در ثانیه رو به بیرون حرکت میکند و بعد از ۳۵ هزار سال در محیط میانستارهای پراکنده خواهد شد.
- امواج انفجاری
موجهای ضربهای انفجار ابر نواختر با سرعت هزاران کیلومتر در ثانیه در محیط میان ستارهای سیر میکنند. این موجهای ضربهای مواد میان ستارهای را آشفته میکنند و شاید فرایند فروریزش گرانشی را که سرانجام باعث تشکیل ستارگان در ابرهای میان ستارهای میشود، آغاز میکنند. از هنگام اختراع تلسکوپ، هیچ ابر نواختری در کهکشان ما کشف نشده است. اگر ابر نواختری بوجود میآمد، تا چندین ماه، در آسمان به تابناکی ماه میدرخشید. اگر آن ابر نواختر فرضی به زمین بسیار نزدیک میبود، میتوانست جو زمین را منهدم کند.
- بقایای ابرنواختری
هنگامی که ستاره بصورت ابرنواختر منفجر میشود، لایههای گازی بیرونی آن برای تشکیل بقایای ابر نواختری تابان، متلاشی شده و با سرعت از هستهاش فاصله میگیرند. برخی از انفجارات آنقدر شدیدند که حتی خود هسته نابود میشود. تقریباً ۹۰ درصد ته ماندهها کم و بیش کرویاند و بقیه بر اثر نیروی انفجار متلاشی میشوند تا انبوهی از شعلههای گازی فاقد ساختار ظاهری را تشکیل دهند. در مرکز چنان بقایایی، پالسارها (ستارههای تپنده) شناسایی شدهاند.